30 کلمه کلیدی مشاوره که در مکالمه کار می کند (و کار نمی کند).
30 کلمه کلیدی مشاوره که در مکالمه کار می کند (و کار نمی کند).
دانستن کلمات کلیدی مناسب میتواند به شما کمک کند به مشتریان ثابت کنید که میدانید درباره چه چیزی صحبت میکنید. با این حال، همه کلمات کلیدی یکسان ایجاد نمی شوند، و برخی حتی ممکن است شما را در نور بدی ترسیم کنند.
در تجربه من به عنوان یک مشاور بازاریابی، کلمات کلیدی خوب به طور گسترده درک می شوند، نه کلیشه ای، و مکالمه را به جلو می برند. پس از «مشاوره» با برخی از بهترین مشاوران در صنعت، فهرستی از کلمات/عبارات سرسام آور ایجاد کرده ام که می توانند شما را شبیه یک متخصص جلوه دهند و از کدام یک باید اجتناب کنید. اگر یک مشاور مشتاق هستید، این شرایط را بررسی کنید تا بدانید.
فهرست محتوا
15 واژه و عباراتی که باید بدانید
1. “میوه کم آویزان” یا “برنده سریع”
در مکالمات مربوط به بهبود استراتژی های بازاریابی مشتری من، اصطلاحات “میوه کم آویزان” یا “بردهای سریع” به ناچار مطرح می شوند. این عبارات به معنای اصلاحات آسانی است که مشتری می تواند انجام دهد که تفاوت بزرگی ایجاد می کند.
این شرایط فقط برای بازاریابی اعمال نمی شود. به یک مشاور کسب و کار سنتی فکر کنید که وارد یک سازمان می شود تا تشخیص دهد کدام چیزها کار می کنند و کدام کار نمی کنند. برخی از مسائل ممکن است به پول و تلاش زیادی نیاز داشته باشد (به عنوان مثال، تیم فروش خود را اخراج کنید و افراد بهتر را مجدداً استخدام کنید)، در حالی که برخی دیگر فقط به یک راه حل سریع نیاز دارند (مثلاً از کارکنان فروش بخواهید یک link در امضای آنها).
2. “خط لوله”
در مشاوره، خط لوله به پروژه های آتی اطلاق می شود که یک تیم یا یک کسب و کار در راه است. به عنوان مثال، یک تیم محصول قصد دارد در شش ماه آینده یک محصول جدید را در خط لوله خود عرضه کند. هنگام صحبت با مشتریان، از عبارت خط لوله به عنوان یک عبارت کلی استفاده کنید تا به همه چیزهایی که در ظرف خود دارند در مدت زمان مشخص (سه ماه، شش ماه، یک سال و غیره) اشاره کنید.
3. “قابل تحویل”
قابل تحویل هر محتوای فیزیکی یا آنلاین، صفحه گسترده، سند، خلاصه حقوقی و غیره است که یک تیم برای تکمیل یک پروژه به آن نیاز دارد. به عنوان مثال، یک پروژه در حال پایان دادن به “خط لوله” است و هنوز قبل از انجام تکالیف به تعداد زیادی “موارد تحویلی” نیاز دارد.
تصویر منبع
طبق تجربه من، زمانی که شروع به شناسایی تک تک بخشهای پروژه میکنید که باید تکمیل شود، به راحتی در مکالمه با مشتریان گرفتار میشوید. به یاد داشته باشید، به عنوان یک مشاور، شما آنجا هستید تا به آنها کمک کنید تا تصویر بزرگ را ببینند و جزئیات دقیقتر را بررسی کنند.
استفاده از اصطلاحی مانند «موارد تحویلی» میتواند به ادامه مکالمه کمک کند تا در مورد آنچه که در واقع هر کالای تحویلی وجود دارد وارد نشود.
4. “برنامه اقدام”
برنامه اقدام شامل مهلتهای تعیین شده، مواردی که باید تکمیل شوند، منابع و تعیین مسئولیت هر کار/اجرا است. برنامه اقدام شما باید به زمان حساس و خاص باشد تا بتوانید موفقیت را اندازه گیری کنید.
وقتی با مشتریان صحبت میکنم، اغلب از عبارت «برنامه اقدام» استفاده میکنم تا اگر از موضوع خارج میشویم یا بیش از حد فرضی صحبت میکنیم و به اندازه کافی درباره برنامههای خاص صحبت نمیکنیم، تمرکز را برگردانم.
5. “Co-Creation” یا “Enablement”
ایجاد مشارکت یا توانمندسازی به زمانی اشاره دارد که مشتریان و مشاوران برای شناسایی مشکلات و راه حل ها با یکدیگر همکاری می کنند. در حالی که یک مشاور میتواند کورکورانه بیاید و سعی کند مشکلات و راهحلهایی را بیابد، اما اگر توانایی تیمی وجود داشته باشد که منجر به ایجاد مشترک یک برنامه عمل شود، همه موفقتر خواهند بود.
جوزف وایتینگ، مشاور راه حل برای نرم افزار Lucid، می گوید که او این دو کلمه کلیدی را دوست دارد زیرا “ما نمیخواهیم تنها بنشینیم و منتظر راهحل شما باشیم. ما می خواهیم ببینیم که شما آن را تشخیص می دهید و می سازید. من عاشق مشارکت مشتریانی هستم که میخواهند به جای اینکه تنها بنشینند و منتظر توصیههای ما باشند، بخشی از این فرآیند باشند.»
6. “خرید اجرایی”
هنگام تصمیمگیری در مورد بودجه، استخدام یا هر تغییر عمده، اغلب به «خرید اجرایی» نیاز دارید، که اساساً به این معنی است که مطمئن شوید مدیران ارشد شرکت با این تصمیم موافق هستند.
من فکر میکنم عبارت «خرید اجرایی» در گفتگوهای مشاوره مفید است، زیرا تقریباً همیشه به مدیران نیاز دارید که تغییراتی را که میخواهید در یک شرکت ایجاد کنید امضا کنند. در واقع، اگر اکثر تغییرات پیشنهادی شما برای یک شرکت به اندازه کافی کوچک هستند که نیازی به خرید اجرایی نداشته باشند، این احتمال وجود دارد که شما خیلی کوچک فکر کنید.
7. “نقطه درد”
کلمه “نقطه درد” به یک مشکل تکرار شونده یا مداوم اشاره دارد که باعث ناراحتی و سختتر شدن زندگی مشتریان میشود. به عنوان یک مشاور، کار اصلی شما رسیدگی به مشکلات مشتری خواهد بود. چه واقعاً از این عبارت در مکالمه استفاده کنید یا صرفاً برای رسیدگی به نگرانی های مشتری خود کار کنید، هنوز هم یک کلمه کلیدی مهم برای دانستن در مورد آن است.
8. “بازده سرمایه گذاری” (ROI)
مهم نیست که چه نوع مشاوره ای را انجام می دهید، مشتریان شما از شما انتظار دارند که اصطلاح ROI را درک کنید. اصطلاح “بازده سرمایه” را می توان دقیقاً به عنوان یک عدد درآمد واقعی که مشتریان امیدوارند در مدت زمان مشخصی به آن دست یابند یا به طور کلی به عنوان یک اصطلاح کلی برای یک سرمایه گذاری خوب استفاده شود. حتی میتوانید با استفاده از قالب ها و فرمول های رایگان اکسل.
9. “هوش مصنوعی” (AI)
بسیار خوب، بنابراین هوش مصنوعی چیزی بیش از یک کلمه کلیدی است – این یک ویژگی رایانه ای است که هوش انسانی و قابلیت های حل مسئله را شبیه سازی می کند. اما هوش مصنوعی یک موضوع داغ است، بنابراین عبارت مهمی است که باید در جلسات مشاوره به آن بپردازید. مشترک شدن در درباره مشاوره بیشتر در وبلاگ خودH زمین ها.
10. «اختلالکننده» یا «اختلال»
مشاوره “مشکل” برای شناسایی و استفاده از فرصت ها در بازار کار می کند. این یک برچسب آسان برای تصمیماتی است که خطرآفرین است اما به طور بالقوه می تواند پاداش های زیادی را به همراه داشته باشد.
آدام نیلسون این را بهعنوان «تعیین، پالایش» توصیف میکند ، نگهداری و اصلاح اقدامات خارق العاده ای هستند و نیازی به برچسب زدن آنها به عنوان اختلال نیست – یا بدتر از آن – از هر اقدامی اجتناب کنید زیرا مانند اختلال نیست.
نیلسون خاطرنشان میکند که اگر از کلمه اختلال استفاده کند، احتمالاً خطر بزرگی وجود دارد.
“ما به سمت ناشناخته می رویم، و به همان اندازه که امیدوارم وضعیت رابطه در این سرمایه گذاری را از “مشکلات” به “موفقیت عظیم و بی چون و چرا” تغییر دهم، مجبورم (9 بار از 10) آماده باشید تا آن را به عنوان یک “بن بست” علامت گذاری کنید.
11. “شاخص های کلیدی عملکرد” (KPIs)
KPI مخفف شاخص های عملکرد کلیدی است که عملکرد و پیشرفت به سمت یک هدف خاص را در طول زمان اندازه گیری می کند. شما می توانید KPIهای تقریباً بی نهایت را اندازه گیری کنید، بنابراین وظیفه شما به عنوان مشاور این است که تعیین کنید کدام یک برای مشتریان شما مهم هستند و چگونه می خواهند آنها را اندازه گیری کنند. این وبلاگ را در مورد انتخاب KPI برای مشتریان خود بررسی کنید.
12. “ایده”
ایده پردازی به مرحله ایده پردازی یا طوفان فکری اشاره دارد، جایی که شما ایده های نظری را برای حل مشکلات ایجاد می کنید. من فکر میکنم این عبارت مهمی است که مشاوران بدانند زیرا هنوز در فرهنگ اداری به طور مکرر استفاده میشود و بخش مهمی از فرآیند مشاوره است.
13. “نرخ رشد سالانه مرکب” (CAGR)
CAGR نرخ بازدهی است که یک شرکت برای توصیف رشد سرمایه گذاری خود در طول یک سال استفاده می کند. این عبارت مهمی است که همه مشاوران هنگام بحث در مورد وضعیت مالی شرکت بدانند. با بررسی این وبلاگ با CAGR آشنا شوید. نرخ رشد سالانه مرکب خود را در اکسل محاسبه کنید.
14. “Slide Deck” یا “Deck”
یک عرشه اسلاید اساساً فقط یک ارائه پاورپوینت یا نمایش اسلاید است که توصیف می کند که چه کاری می توانید برای یک شرکت به عنوان مشاور انجام دهید. به یاد داشته باشید، یک عرشه اسلاید خوب باید شرح دهد:
- کاری که به عنوان مشاور انجام می دهید.
- مشکلی که شرکت با آن مواجه است (نشان می دهد که متوجه می شوید).
- راه حل های پیشنهادی.
- مدارک/تخصص شما.
- مراحل بعدی چیست.
اطمینان حاصل کنید که همه این جزئیات را در عرشه اسلاید خود پوشش دهید تا مشتریان شما روند شما را بدانند.
منبع تصویر
15. “زمان در مقابل ارزش”
زمان یک محدودیت آشکار است – شما باید برای ساعاتی که کار می کنید به مشتریان صورتحساب بدهید، و این تغییر نخواهد کرد. با این حال، همیشه میتوانید روی ارائه ارزش بیشتر برای زمانی که کار میکنید، کار کنید.
من فکر میکنم این عبارت زمانی که در ابتدا با مشتریان صحبت میکنید، در مکالمههای استخدامی بیان میشود. داشتن درک خوب از ارزشی که برای میز به ارمغان می آورید می تواند در انتخاب شدن به عنوان مشاور کمک زیادی کند.
«مشتریان وقتی نیازهای آنها را درک میکنند و برای ارائه ارزش فوقالعاده از آن فراتر میروند، قدردانی میکنند. این باعث ایجاد اعتماد و وفاداری میشود و به شما امکان میدهد تا قیمتهای برتر را کنترل کنید. target=”_blank”>مشاور راجا نارایانا.
15 مشاوره در مورد کلمات و عباراتی که باید اجتناب کنید
بعضی از کلمات کلیدی ممکن است باعث شوند که به نظر بیایید بیش از حد تلاش می کنید تا یک متخصص باشید بدون اینکه چیزی با ارزش واقعی بگویید.
نوئل دیگز، یک مشاور بازاریابی دیجیتال که با برندهایی مانند Converse، DoorDash و TripAdvisor کار کرده است، توضیح میدهد که گاهی اوقات کلمات کلیدی ممکن است «در همهروزه همهگیر شوند».
در حالی که کلمات کلیدی بیش از حد استفاده شده “یک کارکرد و هدف دارند”، او معتقد است که برخی از کلمات کلیدی “در یک زمینه تجاری بیش از حد اشباع شده اند و ارزش خود را از دست می دهند. قبلاً، اینها کلماتی برای جلب توجه شما به بینش های تأثیرگذار، اقدامات معنادار یا ابتکارات آینده بودند. اکنون، اینها تقریباً رایج تر شده اند و مقداری ارزش خود را از دست داده اند.»
1. “اهرم”
تعریف اهرم تعادل هزینه ارائه یک پروژه در مقابل درآمد پیش بینی شده به دست آمده است. احتمالاً این کلمه را در مکالمات مشاوره زیاد شنیده اید و در حال استفاده بیش از حد از آن است.
“گاهی اوقات، ممکن است کلمه “اهرم” را چندین بار در یک جلسه بشنوید. قابل درک است که یک بینش ممکن است به دیگری یا پتانسیل عمل منجر شود، اما صرفاً اشاره به همه به عنوان «اهرم» اولویت را حذف می کند. کدام ابتکارات ابتدا باید ساختارمند شوند؟ کدامپتانسیل بیشتری دارند؟” نوئل دیگز می گوید.
2. «بیایید به عقب برگردیم.»
«بیایید به عقب برگردیم» اغلب در طول جلسه شنیده میشود که فردی میخواهد موضوع را تغییر دهد یا نمیخواهد در آن زمان به مشکلی رسیدگی کند.
جوزف وایتینگ مشاوری است که در بخش فینتک کار کرده است. -سود، دولت و استارتاپ های فناوری به عنوان مربی تفکر نوآوری و طراحی.
وایتینگ میگوید این عبارت اغلب از سوی افرادی استفاده میشود که از جهتگیری بحث خوششان نمیآید و بهجای پرداختن به نگرانیهای خود، بحث مهم را به جلسه دیگری منتقل میکنند با این امید که میتوانند یا به قتل برسند. موضوع یا گروه را از قبل تحت تأثیر قرار دهید. این یک مسیر سازنده نیست.»
3. “در علف های هرز”
عبارت “در علف های هرز” به این اشاره دارد که آنقدر درگیر یا درهم تنیده در جزئیات کوچک هستید که نمی توانید تصویر بزرگ را ببینید.
مشکل واقعی من با عبارت “در علف های هرز” این است که اهمیت کاوش عمیق در جزئیات پروژه را کم ارزش می داند. من معتقدم که حداقل یک عضو تیم باید در یک زمان “در علف های هرز” باشد، و اگر یک مکالمه بیش از حد “در علف های هرز” باشد، به این معنی نیست که ارزش صحبت کردن در مورد آن را ندارد.
4. “کم کارکردن”
عملکرد ضعیف یک عبارت مشاوره ای است که به این معنی است که شما انتظارات لازم را برآورده نمی کنید. این عبارت در مورد کارکنان، برنامهها، پروژهها، محصولات، و غیره صدق میکند. من فکر میکنم اصطلاح کم کاری بسیار شدید است.
آدام نیلسون مشاوری است که با Adobe، آمازون کار کرده است. ، اصل و نسب و ابری. او میگوید که عبارت کم کارکردن “به این نتیجه میرسد که مردم را به سیلو میکشد و با سیستمهایی مانند ساعتهای سوئیسی رفتار میکند که بسیار ارگانیکتر و خارقالعادهتر هستند.”
نیلسون این ایده را با بدن انسان مقایسه میکند.
او توضیح میدهد، “اگر بخواهم تاندونها (بسیار شگفتانگیز و انعطافپذیر) را از استخوانها (آنها فضای زیادی اشغال میکنند!) و ماهیچه (خدای من، این چیزها همیشه پروتئین بیشتری میخواهند) جدا کنم – من یک احمق خواهم بود.»
فراتر از آن، او میگوید، مردم باید به تصویر بزرگتر نگاه کنند.
“همچنین احمقی خواهم بود اگر نادیده بگیرم که همه چیز را با استروئیدها، کلیفبارها و سخنرانی های نیمه وقت به جای صرف زمان برای ترمیم عضلات، استخوان ها برای ایجاد پیوندها و رباط ها برای کشش، اجرا کرده ام، ” او گسترش می دهد. “کم عملکرد توصیفی است که بهتر است در زمان ها و مکان هایی که کنجکاوی نیز وجود دارد، رها شود.”
5. “Drill Down”
مشابه “در علف های هرز”، “دریل کردن” به دریافت نمای خاص تری از داده ها در برنامه ای مانند اکسل اشاره دارد. در مشاوره، به معنای دقیق تر شدن در مورد یک موضوع خاص است. من فکر نمیکنم مشاوران باید از اصطلاح «دریافت کردن» استفاده کنند، زیرا آنقدر در اصطلاحات تخصصی شرکتی استفاده شده است که بیان منظورتان هم کلیشهای است و هم راحتتر.
6. “Synergy”
تعریف هم افزایی زمانی است که دو طرف برای کار بر روی یک پروژه گرد هم می آیند و نتیجه ای بزرگتر از آنچه که به تنهایی می توانند داشته باشند تولید کنند. اگر هنوز از کلمه هم افزایی در سال 2024 استفاده می کنید، دهه نود به تازگی تماس گرفته است و می خواهید کلمه آنها برگردد. اما واقعاً، سینرژی کلمه مفیدی نبود، زمانی که سه دهه پیش رایج بود، و حتی بدتر هم شده است.
7. “Shift پارادایم”
تغییر پارادایم یک تغییر اساسی در رویکرد یا مفروضات اساسی است. من این عبارت را فقط چند بار در گفتگوهای مشاوره شنیده ام، احتمالاً به همان دلیلی که این عبارت را دوست ندارم. به نظر من، این عبارت تقریباً همیشه به روشی مبهم برای اشاره به تغییر دیدگاه شخصی استفاده می شود.
برای من، این احساس میکند که گفتن «ما به یک تغییر پارادایم نیاز داریم» هوشمندانه به نظر میرسد، اما واقعاً یک برنامه مشخص ایجاد نمیکند یا مکالمه را به جلو میبرد. در واقع، میتوان از آن بهگونهای استفاده کرد که مکالمه را متوقف کند، زیرا مردم میتوانند از به اشتراک گذاشتن نظرات خود بترسند، زیرا نگران این هستند که به اندازه کافی متفاوت فکر نکنند.
8. “فرصت گرینفیلد”
فرصت گرینفیلد سرمایهگذاری است که فرصتی هیجانانگیز برای یک شرکت ارائه میدهد. من شنیده ام که مشاوران وقتی فکر می کنند یک فرصت می تواند برای یک شرکت هیجان انگیز و باارزش باشد از این عبارت استفاده می کنند، اما فکر می کنم این موضوع کمی برای صنعت ما خاص است که مشتریان به راحتی از آنچه شما می گویید استفاده کنند.
تا زمانی که این عبارت به طور گستردهتری مورد استفاده قرار نگیرد، آن را از مکالمه دور نگه میدارم.
9. “خارج از چارچوب فکر کنید.”
مشابه عبارت «تغییر پارادایم»، عبارت «خارج از چارچوب فکر کنید» به معنای تفکر در مورد چیزی با دیدگاه متفاوت، منحصر به فرد یا جدید است. مشکل این عبارت این است که مشخص نیست چگونه می توان تفکر خارج از چارچوب را با موفقیت انجام داد.
همچنین آنقدر بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است که کلیشه ای و پیش پا افتاده شده است. اگر میخواهید مشتریانتان را تشویق کنید متفاوت فکر کنند، به آنها تمرینات طوفان فکری که در واقع ایده ها را به جریان می اندازد، نه یک دستور بی معنی.
10. “در پایان روز”
عبارت “در پایان روز” را می توان به جای “در نهایت” یا “در نهایت” استفاده کرد. آیا متوجه شده اید که بسیاری از این کلمات کلیدی که نباید استفاده کنید می توانند مکالمه را متوقف کنند؟ استفاده از این عبارت میتواند باعث شود مشتری شما احساس کند که به حرف او گوش نمیدهید یا فکر میکنید حرف آخر را در مورد یک تصمیم دارید.
در عوض، نظر تخصصی خود را ارائه دهید و آن را برای بحث باز کنید. ممکن است از بازخوردی که دریافت می کنید تعجب کنید.
11. “تست بویایی” یا “تست بویایی”
تست بویایی زمانی است که تصمیم یا درک خاصی به چالش کشیده میشود، شبیه بوییدن غذا یا نوشیدنی برای اینکه ببینیم آیا بد شده است یا خیر. من واقعاً از این عبارت بدم می آید زیرا هم استعاره ای عجیب و غریب است و هم به اندازه کافی استفاده نشده است تا مشخص شود چه می گویید.
بهجای گفتن «تست بویایی»، توضیح میدهم که چرا با برداشت خاصی همراه نیستم.
12. “بهترین تمرین”
“بهترین عملکرد” به این اشاره دارد که در هر صنعتی که در مورد آن صحبت می کنید بهترین راه حل در نظر گرفته می شود.
فکر نمیکنم این عبارت ذاتاً بد باشد. من به تازگی شنیده ام که از آن به گونه ای استفاده می شود که قدرت را با کمی پشتیبانی از آن نشان می دهد. اگر میخواهید به مشتری بگویید که یک جهت خاص به عنوان بهترین روش در نظر گرفته میشود، باید دادهها و تجربیات واقعی برای پشتیبانی از آن ادعا داشته باشید.
این نه تنها پیشنهاد شما را قانعکنندهتر میکند، بلکه مشتری میتواند تشخیص دهد که آیا فکر میکند این در شرایط او صدق میکند یا خیر.
13. «اقیانوس را بجوشانید»
شاید شنیده باشید که وقتی کسی فکر میکند کاری غیرممکن است یا کار زیادی انجام میدهد، از این عبارت استفاده میشود. آنها ممکن است چیزی مانند “بیایید اقیانوس را جوش ندهیم” بگویند، به این معنی که بیش از حد کار نکنیم. این عبارت به دلیل مبهم بودن و توقف مکالمه وارد فهرست اجتناب می شود.
اگر شما یا مشتریتان فکر میکنید یک کار خیلی سخت است، مشخص کنید چه چیزی آن را خیلی سخت میکند یا برای سادهتر کردن آن چه کاری میتوان انجام داد. ساده کردن کارهای دشوار یک مهارت مهم برای هر مشاوری است، بنابراین از این فرصت برای به چالش کشیدن خود استفاده کنید تا اینکه به طور کلی آن را کنار بگذارید.
14. “من به کسی نیاز دارم که بتواند با سرعت به زمین بخورد.”
این عبارت احتمالاً در دل هر کسی که آن را می شنود ترس ایجاد می کند زیرا اساساً به این معنی است که پروژه قبل از شروع شما عقب مانده است.
چه از این عبارت استفاده میکنید یا مشتری دارید که هنگام صحبت با شما از آن استفاده میکند، مطمئن شوید که انتظارات روشنی از میزان معقول کار دارید. هیچ کس نباید به سرعت در یک پروژه بسوزد فقط به این دلیل که زمان بندی آن به درستی انجام نشده است.
15. “بیشتر با کمتر انجام دهید.”
من چندین بار به عنوان مشاور بازاریابی عبارت “با کمتر انجام دهید” را شنیدهام و اساساً به این معنی است که منابع را بیشتر از حد معمول پیش ببرید. مشاور آدام نیلسون تنفر خود را از این عبارت با استعاره توصیف می کند.
«آیا میدانستید که اگر ماکارونی و پنیر در ابتدا طعم بدی داشته باشند، میتوانند هفتهها دوام بیاورند؟ تنها کاری که باید انجام دهید این است که مقدار کره توصیه شده را نصف کنید، شیر خشک را آب کنید… رشته فرنگی را اضافه کنید، آن را بپزید، سپس بگذارید در ظرف قدیمی کره بادام زمینی که هر ناهار می گذارید منعقد شود. می گوید.
سپس، او ادامه می دهد، اجازه ندهید کسی چیز دیگری بخورد تا زمانی که از بین برود. “خب، اجازه دهید به شما بگویم، زمانی وجود دارد که این وان بی پایان ماکارونی و پنیر مایکروویو به اندازه رشته های گلوتن و پروتئین های لبنی ماکارونی و پنیر نیست.” او اشاره می کند. /p>
بنابراین، وقتی نوبت به انجام کارهای بیشتر با کمتر میرسد، به مک و پنیری وحشتناک و بینام تجاری فکر کنید که باید هفتهها بخورید.
نیلسون میگوید: «وقتی انجام کارهای بیشتر با کمتر به استاندارد تبدیل شود، همه چیز عمیقاً بد میشود، و خیلی زود، زمان زیادی برای متقاعد کردن مردم میگذرد که کمتر واقعاً بیشتر است.» >
از Buzzwords که واقعا کار می کنند استفاده کنید
مشاوره واژهها و عبارات بدون شک زمان و مکان خود را دارد. آنها می توانند در زمان شما صرفه جویی کنند اگر ایده ای را بدون نیاز به توضیح دربرگیرند. من فکر می کنم بهتر است فقط از کلماتی استفاده کنید که به طور گسترده ای شناخته شده و به گفتگو کمک می کنند. اگر متوجه شدید که از عبارت/کلمه ای استفاده می کنید که مکالمه را متوقف می کند یا گیج کننده است، مطمئن شوید که یک قدم به عقب بردارید و مطمئن شوید که همه می توانند آن را بفهمند.
منبع:hubspot